قبایل انسوی دیورند آماج دسایس و بستر رقابت قدرت های استعماری *قسمت دوم
نویسنده : مهرالدین مشید نویسنده : مهرالدین مشید

امریکا در تقسیم بندی های زمان جنگ سرد  افغانستان را به نحوی در قلمرو نفوذ شوروی سابق قبول کرده بود و تنها برای فشار آوردن بر شوروی سابق و گاهی هم ترساندن زمامداران اسلام آباد وعدههای همکاری اقتصادی و نظامی را برای افغانستان میداد .  شوروی سابق با استفاده از این موقف امریکا هر از گاهی افغانستان را تختۀ خیز سیاست های خود بر ضد امریکا و پاکستان استفاده مینمود . چنانکه شوروی دردهۀ 40 با وعدههای میان تهی محمد داوود را برای حمله به پاکستان ترغیب نمود . هم چنین داوود بعد از برکناری از مقام صدارت تمایل خود را با شوروی سابق بیشتر گسترش داد و برای جلب زیادتر شوروی سابق با گروۀ حزب دموکراتیک خلق بویژه با گروۀ پرچم رابطۀ خوبتری پیدا کرد . چنانکه در زمان امضای معاهدۀ آب هلمند میان موسی شفیق وعباس هویدا نخست وزیران  وقت افغانستان و ایران ، داوود با تحرکات مسکو با این معاهده مخالفت هایی را با آن ابراز نمود که با پیوستن حزب خلق و پرچم با آن سبب راه اندازی تظاهرات در افغانستان گردید ؛ اما داوود به زودی متوجه شد و بعد از آن امریکایی ها تلاش کردند تا داوود را در محور سیاست های خود بچرخانند . این زمانی ممکن بود که داوود با زمامداران پاکستان از در مصالحه پیش می آمد . چنین هم شد . چنانکه در وسط دهۀ شصت هجری شمسی امریکا خواست از اضطراب و نگرانی های داوود در مورد سیاست شوروی سابق به نفع خود بهره بگیرد . زمامداران افغانستان فکر میکردند که باب گشایش روابط حسنۀ واشنگتن و کابل در مصالحه و آشتی رهبران کابل و اسلام آباد نهفته است در همین راستا بود که  داوود(6) در اواخر سال 1356 سفر هایی به کشور های عربی مانند مانند سعودی و مصر نمود که به نحوی در این سفر ها نوعی گرایش امریکا پذیری و شوروی گریزی نهفته بود و ملاقات داوود  با ذوالفقار علی بوتو رییس جمهور وقت پاکستان نیز در همین راستا صورت گرفت . بوتو او را پدر خوانده و برای او صلاحیت داد که تشنج میان افغانستان را برای همیش حل نماید و اما برای او گفت کاری نکند که او نزد ملتش بی آبرو شود . در حالیکه بوتو در سال 1354 در نشست کنفرانس کشور های اسلامی درلاهور در برابر این سخنان عبدالرحمان پزواک که گفت :  پشتون ها و بلوچ ها باید از حق خود ارادیت خویش برخوردار شوند . بوتو واکنش تندی نشان داد . وی توانست تا با استفاده از این سخن پژواک کشور های عربی را بر ضد افغانستان تحریک نماید .

 بوتو بنا بر دلایلی به خواست داوود پاسخ مثبت گفت  (7) که اردوی آن کشور خواهان همچو حلی نبودند . از سویی هم بوتو بنیانگذار اتوم پاکستان بود که چندان برای امریکایی ها زمامدار خوشایندی در پاکستان نبود . این سبب شد که داوود بعد از بازگشت از سیاست های طرفداری از روس بوسیلۀ کودتای ثور 1357 کشته شد و بوتو بعد از کودتای سال 1977بوسیلۀ ضیاالحق دبکتاتور پاکستان اعدام شد .

امریکایی ها بوتو را به گونه یی مانع بر سرراۀ اهداف سیاسی و نظامی خود در پاکستان میدانستند و از سویی هم تمایل بوتو با چینایی ها چندان به ذوق امریکایی ها برابر نبود . از همین رو در برابر کودتای نظامی بر ضد او به گونه یی سکوت اختیار کردند . امریکایی ها در منطقه به زمامدارانی نیاز داشتند و دارند که در  نقش پای آنان قدم بگذارند نه زمامدارن سرکش که با مقامات امریکایی از یک یخن سر و گردنن و گردن بیرون نمایند . ازهمین رو امریکا از اول خواهان حکمروایی دو نوکر در افغانستان بود و آشتی میان آنان را آشتی منافع خود میدانست ؛ زیرا امریکایی ها در دراز مدت خواهان حضور دراز مدت نظامی و ایجاد پایگاههای نظامی دایمی در کشور های منطقه بویژه ایران بودند . امنیت پایگاههای نظامی خود را در موجودیت حکام مزدور در منطقه تلقی میکردند . امریکایی ها در آنزمان امتیاز داشتن پایگاههای نظامی در پاکستان وایران را داشتند و ایران به مثابۀ ژاندارم امریکا نقش فعالی در سیاست گذاری های منطقه یی داشت و در سیاست گذاری جهانی (مرکز مرکزی) به مثابۀ کشوری "مرکز پیرامونی " در  سیاست گذاری های منطقه یی نسبت به پاکستان دست بالا تری داشت .

در این بازی ها گرچه بریتانیا خود را در عقب صحنه کنار کشیده بود و اما سایۀ شنگین آن به روی  دستگاۀ استخباراتی پاکستان به گونه مریی و نامریی محسوس بود وهنوزهم است . بریتانیا به گونه یی به کمک استخبارات پاکستان بر گروههای سیاسی  و مراکز مذهبی آن کشورتاثیر گذار بوده و نفوذ قبل از استعمار خود را بصورت مخفی پنهان داشت .

بعد از سقوط بوتو ، ضیاالحق زمامدار نظامی پاکستان قدرت را به دست گرفت . گروههای ایتلاف شش گانۀ اسلامی به رهبری مولانا مفتی محمود از او حمایت کردند ؛ اما ضیاالحق خلاف وعده های خود در ظرف 90 روز انتخابات را برگزار نکرد و خود را رییس جمهور پاکستان خواند . او خلاف وعده هایش به گروههای اسلامی قانون شریعت را در پاکستان نیز جاری نگردانید . جنرالانی مانند حمید گل ، اختر عبدالرحمان از او حمایت کردند . او در قانون اساسی پاکستان تغییراتی آورد که برکناری نخست وزیر ، تقرر قاضی القضات و رییس نیرو  های مسلح جز صلاحیت های رییس جمهور گردید .

ضیاالحق با پیروی از جنرالان حامی اش برای دستیابی به نفوذ گسترده در افغانستان تا سرحد تشکیل کانفدراسیون به پیش رفت و برای بر آورده شدن چنین هدفی مجاهدین افغان را کمک کرد . مجاهدین هم که با نیروی مهاجم و خون آشام شوروی سابق قرار داشتند ، ناگزیر به اخذ کمک های نظامی و سیاسی از امریکا و پاکستان بودند . این ها هم با استفاده از فرصت اهداف خود را در افغانستان دنبال کردند ؛ زیرا میدانستند ، در برابر بازیگران قوی چنگالی مانند رهبران جهادی قرار ندارند که  بتوانند مانعی را در برابر تامین اهداف آنها در افغانستان ایجاد نمایند . ضیاالحق در همین راستا مجاهدین را کمک نظامی وسیاسی نمود . در حالیکه مجاهدین در برابر شوروی می جنگیدند ، جنرالان پاکستان در برابر هر ضرب شمشیر آنان از غرب امتیاز مالی و از شرق امتیاز سیاسی می خواستند . این ها بودند که در مذاکرات میان مجاهدین و شوروی حرف اول را میگفتند ، نه رهبران جهادی . پاکستان در تبانی با ایران تمامی ملاقات های مهم پیرامون تصمیم گریها روی حل اوضاع افغانستان را به پیش می بردند ؛ زیرا این ها مجاهدین واقعی را به حاشیۀ حوادث کشانده بودند و رهبران جهادی را به معامله گرفته بودند  . از همین رواز راز های پشت پرده بیشتر با خبر بودند . چنانکه ضیاالحق بعد از اشتراک در مرگ بریژنف خبر خروج نیرو های شوروی را از افغانستان افشا کرد و برای جلوگیری از جوش و خروش مجاهدین از افشای آن جلوگیری نمود ؛ اما ضیاالحق چنان موضوع جهاد افغانستان را پاکستانی گردانید که امریکا منافع خود را در عقب آن تاریک دید . از این رو تصمیم نابودی او را گرفت که در یک سانحۀ هوایی به زمامروایی استبدادی او پایان داد  ؛ زیرا امریکا دریافت که ضیاالحق افغانستان را برای خود می خواهد و در صدد عقب راندن امریکا از صحۀ اصلی رویداد افغانستان است  .  در حالیکه امریکا خود را  بازیگر اصلی بود در رویداد افغانستان حساب میکرد . بخشی از مسؤولیت های عقب نشینی امریکا از افغانستان بعد از سال 1992 بر میگردد به سیاست های ضیاالحق که از دیدگاۀ امریکا "بنیاد گرایی به مثابۀ کمربند سبز خطرناکتر از کمونیزم" تلقی گردید .

بعد از تهاجم شوروی به افغانستان موضوع پشتونستان به باد فراموشی سپرده شد و دولت وقت حالت دفاعی به خود گرفت .  امریکایی ها تلاش کردند تا در راستای استراییژی خود در  آسیای میانه و جنوب آسیا  کشیده گی ها میان هند و پاکستان را حل نموده و کمربند گسترده ییرا در جنوب چین ایجاد نمایند که تا حال تحقق نیافته است .

پس از آنکه گورباچوف (8) اعلان کرد که مذاکرات ژنیو موفقانه به پایان  رسید ونیرو های شوروی تا ده ماۀ دیگر افغانسان را ترک میکنند . خروج نیرو های شوروی از افغانستا سر از تاریخ 15 می 1988 آغاز گردید . ضیاالحق پیشنهاد کرد که تا ز مان خروج نیرو های شوروی از افغانستان باید یک حکومت وسیع البنیاد در افغانستان تشکیل شود . نیویارک تایمز از قول ضیاالحق نوشت که او به یک دولت ایتلافی مجاهدین و حکومت کابل موافقه کرده است .  گورباچوف در مذاکره با وزیر دفاع هند  گفت که تشکیل  دولت مربوط یه خود افغان ها  است و شوروی صرف خواهان یک دولت بیطرف و مستقل  است و بس . هند در 15 فبروری بر مجاهدین و دولت کابل تاکید کرد تا بر یک موافقه سیاسی برسند . وزیر خارجۀ هند "نتوار سنگه" گفت که برای نیرو های مجاهدین و دولت کابل فرصت مناسبی فراهم شده است . وی حمایت خود را از یک افغانستان بیطرف ، آزاد و با ثبات اعلان کرد .

امریکا هم در این میان اهداف خود را پیگیری میکرد که بصورت قطع می توان گفت که در عقب سپردن افغانستان به پاکستان ، داشتن پایگاۀ نظامی در افغانستان را در سر می پرورید ، برای نیل بر آن با توجه به نیاز زمان با روشی انعطافی عمل میکرد که تا امروز ادامه دارد  . امریکا کمک ها برای مجاهدین را از طریق دولت ضیاالحق میرساند . ضیاالحق بخشی از پول های کمکی امریکا را برای تاسیس مدارس دینی  در پاکستان به مصرف رساند . چنانکه در زمان ضیالحق (9) بیشتر از 8000 مدرسۀ مذهبی بصورت ثبت شده و در حدود 25000 مدرسۀ بدون ثبت در آن کشور تاسیس گردید . بعد از مرگ او بر شمار این مدرسه ها افزوده شد که فارغان آنها به جنگ چچین ،  بوسنیا و کشمیر فرستاده میشدند . او زمانی قدرت پاکستان را قبضه کرد که سازمان سیا در سال 1980 گزارش محرمانه ییرا به جیمی کارتر رییس جمهور وقت امریکا تسلیم نمود که درآن حمایت مخفی از بنیادگرایان اسلامی به عمل  آمده بود که در افغانستان بر ضد شوروی می  جنگیدند و  به عنوان سیاست جدید در برابر گسترش کمونیسم مطرح گردید . به قول زاهد حسین از نویسنده گان وال اسریت ژورنال گرچه پاکستان در این دوران میدان جنگ بین دولت های مسلمان عربستان و ایران مبدل شد ؛ گرچه شماری ها بازیکن اصلی در این جنگ امریکا را تلقی میکنند ؛ اما نظامیان پاکستان چنان براین جنگ سیطره پیدا کرده بودند که با حمایت از گروههای گوناگون دینی و غیر دینی اعم از تند رو ، میانه رو و اصلاح طلب با به بازی گرفتن رهبران جهادی  استفاده های ناروایی از جهاد افغانستان نمود که نقش پاکستان را در خانه جنگی افغانستان بعد از سقوط نجیب تا کنون بوضوح میتوان مشاهده کرد  . 

امریکا بعد از دهۀ هشتاد بی خبر از بازی های پشت پردۀ نظامیان پاکستان برای حمایت گروههای دینی افغانستان و پاکستان پرداخت و بعد از سال 1990 به حمایت گروههای تندرو اسلامی طالبان افغانستان و پاکستانی ادامه داد . ادامۀ این گونه حمایت ها بود که مولانا فضل الرحمان خلیلی در سال 1998 با اسامه جبهۀ جهانی اسلام را بنیانگذاری کرد .  به قول خالد خواجه عضو استخبارات پاکستان عبدالله شاه مظهر ، فضل الرحمان خلیلی ، مسعود ازهر  و شماری دیگر از رهبران  لشکر طیبه ، البدر ، جیش محمد ، حرکت المجاهدین ،  جماعت المجاهدین، و گروههای دیگر ار سوی استخبارات پاکستان مورد حمایت نظامی  و مالی قرار گرفتند و اکنون این گروهها عرادۀ جنگ در افغانستان و پاکستان را به پیش می برند. 

رابطۀ امریکا با این گروهها بعد از حادثۀ یازدهم ستمبر بهم خورد ، هر گاه این حادثۀ مرموز بوقوع نمی پیوست ، اوضاع کنونی جهان حالا به گونۀ دیگری می بود .  امریکا در بازی های سیاسی آنروز پیرامون افغانستان در نتیجۀ مداخلات نظامیان پاکستان به گونه یی خود را از محور حوادث افغانستان دور افتاده تلقی میکرد . خواست برای رسیدن به  اهداف استرتیژیک خود بصورت مسیتقیم وارد میدان شود ، بنا براین بازی را تغییر داد تا با ورود مستقیم نیرو هایش به منطقه به آن زود تر دست بیابد . امریکا بار دیگر اشتباۀ مهاجمین شکست خورده در افغانستان را تکرار کرد و به اشغال افغانستان دست یازید .

اکنون که ده سال از اشغال افغانستان بوسیلۀ نیرو های ناتو به رهبری امریکا می گذرد . اوضاع افغانستان هر روز بد تر شده می رود . هنوز هم مردم افغانستان با آشفتگی های امنیتی در موجی از فضای فساد اداری و سیاسی دست و پنجه نرم مینمایند . تهاجم امریکا به افغانستان موقف شکنندۀ سیاسی افغانستان را میان کشور های منطقه از یکسو و از سویی هم بین روسیه و امریکا  شکننده تر گردانید . این شکننده گی به نحوی هم پیمانان امریکا را نیز در بر گرفته است . اکنون افغانستان عرصۀ بازی های سیاسی ، نظامی 46 کشور بوده که  بیشتر از 70 مرکز استبخباراتی جهان در آن فعال هستند .

ادارههای استخباراتی در افغانستان هر کدام خویش را در حاشیۀ زد وبند های پنهان استخبارات امریکا و بریتانیا تلقی میدارند . از همین رو به تمامی فعالیت های آنان در افغانستان به دیدۀ شک می بینند ؛ زیرا این دستگاههای استخبارات که به نحوی در داخل نظام دولتی نفوذ دارند و افراد خود را در آن برای کسب آگاهی های دست اول پرتاب کرده اند ، باز هم بنا بر بالا دستی امریکا و بریتانیا خود را قربای اهدف امریکا تلقی میدارند .  این در حالی که روز نامه های نیویارک تایمز ، لندن تایمز و سایر روزنامه های غربی (10) ار تشنج و رویا رویی استخبارات امریکا یعنی سیا و استخبارات انگلیس یعنی ام – 16 سخن می گویند . شک و بدگمانی میان این دو سازمان بعد از افشای ملامنصور ساختگی که یک مرد سبزی فروش در کویته بود ، افزایش یافته است  ؛ زیرا این مرد را استخبارات انگلیس سه بار از کویته به کابل بوسیلۀ طیاره  منتقل کرده بود . وی در جنوری 2010 با مقامات در کابل ملاقات کرد و 500 هزار دالر امریکایی نیز اخذ نمود . سررشتۀ این ملاقات بدست شخصی به نام امین الله یک تن ازفرماندهان رها شدۀ طالبان از چنگال دولت کابل خوانده شده که با استخبارات بریتانیا رابطۀ تنگا تنگی داشته است ؛ گرچه  "لیون پنتا" رییس استخبارات سیا دست هر دو سازمان استخباراتی را در این ملاقات دخیل میداند و اما "بی هیرس"  یک نمایندۀ سابقۀ امریکا در قندهار این سخن لیون پنتا را رد میکند .

این در حالی است که ریشۀ اصلی کشیده گی ها میان استخبارات انگلیس و بریتانیا را در جنوب افغانستان  در رابطه به زد و بند های پنهان استخباراتی هر دو کشور می توان جویا شد که هر یک به گونه یی با طالبان در صدد نفوذ استخباراتی بوده  و حتا در این راستا  تا تقویۀ طالبان قدم برداشته اند . چناکه موجودیت 3000 نیرو های خاص امریکا در انسوی سرحد (11) و تلاش های یک بریتانیای برای ارسال وسایل مخابراتی و سایر تجهیزات برای طالبان که از افغانستان اخراچ گردید ، نمونه های از زد و بند های استخباراتی دو گانۀ هر دو کشور در هلمند است که به بهای خروج نیرو های بریتانیایی از ولسوالی سنگین و جابجایی امریکایی ها در آن تمام شد . گفتنی است که انگلیس ها از گذشته ها ارتباطات مخفیانه یی با طالبان دارند . چنانکه دولت کابل رابطۀ "پدی اشداون" را با طالبان دریافته بود . امنیت ملی افغانتسان از کامپیوتر او اطلاعاتی رابدست آورده بود که حاوی اطلاعات مهمی در مورد آموزش طالبان و پرداخت وجوۀ نقدی توسط اشداون به نماینده گان این گروه حکایت می کرد . پیمان صلح میان نظامیان انگلیس و طالبان در موسی قلعه هلمند نمونۀ دیگری  از ارتباطات مخفی انگلیس با طالبان است. این در حالی است که هر دو کشور بک هدف را در دو گونه بازی در افغانستان دنبال میکنند . هدف هر دو کشور در افغانستان دامن زدن به  تشنج در این کشور به بهانه های مختلف است . از رویکرد های گاه بر سم و گاه بر نعل امریکایی ها در افغانستان طی ده سال گذشته به خوبی فهمیده می شود که هدف اصلی امریکا به هر بهانه یی که باشد ، حضور دایمی اش در افغانستان است . این بهانه امروز زیر نام مبارزه با تروریزم بیشتر از هر زمانی برای امریکا مساعد گردیده است و می خواهد زیر نام مبارزه با ترویزم بر  آن مشروعیت ببخشد . چنانکه یکی ازمقامات امریکایی گفت که هرگاه موضوع  پایگاۀ نظامی در افغانستان حل گردد ، مسآلۀ طالبان حل شدنی است . این اظهارات بصورت واضح مینمایاند که جنگ در افغانستان بهانه یی برای تاسیس پایگاۀ  امریکا در افغانستان است .  چنانکه پیش از اظهارات "لینز گیهامک" یکی از سناتوران امریکا مبنی بر داشتن پایگاۀ در افغانستان بوسیلۀ مقامات امریکایی با طالبان مطرح شده بود .  این طرح امریکا را ملا عبدالسلام ضعیف ، اکبر آغا و سنگریار پیام امریکا را به  طالبان سپردند . بعد از اظهارات حامد کرزی مبنی بر تقاضای امریکا برای داشتن پایگاۀ نظامی در افغانستان هفته نامۀ نیویارکر(10) از "ستیف کول" روزنامه نگار معروف امریکای وبرندۀ جایزۀ پولیتزر نوشت  که میان ادارۀ اوباما و رهبران ارشد طالبان ملاقات رویاروی آغاز شده است  . این نشانگر این است که سریال جنگ افغانستان منحصر به تاسیس پایگاۀ نظامی امریکا در افغانستان است . چنانکه در نشست بعد از ظهر (12) چهار شنبه 24 فبروری به وقت امریکا و ساعت 10 شب پنجشنبه به وقت افغانستان در واشنگتن برگزار شد . در این نشست جنرال وردک وزیر دفاع و جنرال بسم الله محمدی وزیر داخله به نماینده گی از افغانستان و رابرت گیتس و شماری مقامات دیگر به نماینده گی از امریکا در آن اشتراک داشتند .  یک مقام ارشد وزارت دفاع که نخواست نامش افشا شود . به خبرنگاران افغان گفت که موضوع اصلی این مذاکرات ایجاد پایگاۀ نظامی امریکا در افغانستان بخاطر حفظ  دستاورد های ده سالۀ  امریکا در این کشور است .

 

* - عنوان این مضمون در بخش اول زیر عنوان " دنباله روی امریکا از سیاست های انگلیسی  کفر سیاسی و جنایت تاریخی است " بود و اما بنا بر مشورۀ یک خوانندۀ عزیز عنوان آن تغییر داده شد تا برای خوانندۀ کرامی زود فهم باشد .


March 13th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات